اولین بار که به سینما رفتم

اولین باری که به  تاریک جادو سینما رفتم  هشت ساله بودم و انقلاب، یکساله بود. با پسرخاله ام و دوستانش رفتیم سینما.   اولین چیز تاریکی بود و از بالاترین نقطه سالن بر صفحه سفید بزرگ روبرو نور می پاشید. و صداهای که تور در جعبه جادو محسور می کرد. این اولین مواجه من با سینما […]

امضای کتاب

امضای کتاب خانواده دایی ذبیح و پسر عمه ام که بهش می گفتیم داشی فضل، در یک ساختمان در منطقه جنوب  نارمک زندگی می کردند و من در یک تابستان حدود سالهای ۵۸ یا ۵۹ ، برای با هم بودن با پسر دایی و نوه های عمه در خانه آنها بودم.  پسر عمه ام در […]

اااا برف چه برفی میاد

به مناسبت اولین بارش برف در سال ۱۴۰۰   تهران اویل خرداد سال ۱۳۶۷ بود و من دبیرستانی بودم. موقیعت کلاس ما اینطوری بود که در ورود کنار تخته کلاس بود و پنجره در انتهای کلاس و پشت بجه ها بود… فکر کنم کلاس عربی داشتیم. معلم با شور و شوق داشت درس می داد. و […]

ژاله علو، صدای از جنس عشق

استاد ژاله علو

ژاله علو، صدای از جنس عشق سالها پیش در شرکت صوتی و تصویری سروش کار می کردم،  انجام یک پروژه برای یک از خیریه به من سپرده شد. این خیریه از کودکان و دختران بی سرپرست نگهداری می کرد… بعد از فیلمبرداری خیریه و مصاحبه با بعضی از بچه ها، متن آن را نوشتم… برای […]

موسیقی پاپ و ایرونی نجیب

[vc_row][vc_column][vc_column_text] سال ۱۳۸۰ برای موسیقی پاپ ایران سال بزرگی بود. بزرگترین کنسرت پاپ بعد از انقلاب برگزار شد. من سی سالم بود و پیشنهاد پوشش تصویری این رویداد بزرگ موسیقی (یک شب قبل از اجرا) به من پیشنهاد شد. جوان بودم و ماجراجو، قبول کردم و همدلی همکاران شرکت سروش این پروژه را انجام دادیم.

برف از سرزمین شمالی

[vc_row][vc_column][vc_column_text] دهه شصت و هفتاد سریالی پخش می شد به اسم (( از سرزمین شمالی))  که داستان یک خانواده ژاپنی بود. (اون سالها به خاطر در خطر نیافتادن اسلام و مسلمین، سریال های ژاپنی به دلیل پوشش لباس های سنتی شون از صدا و سیما زیاد پخش می شد.) همیشه چهره مرد بازیگر این سریال […]