ژاله علو، صدای از جنس عشق

سالها پیش در شرکت صوتی و تصویری سروش کار می کردم،  انجام یک پروژه برای یک از خیریه به من سپرده شد. این خیریه از کودکان و دختران بی سرپرست نگهداری می کرد… بعد از فیلمبرداری خیریه و مصاحبه با بعضی از بچه ها، متن آن را نوشتم… برای من اینطوریه که برای نوشتن متن یک فیلم در ذهنم با صدا گوینده ای می نویسم… و متن با صدای یک مادر باید می نوشتم…  این بار متن را با صدای که از  استاد ژاله علو در ذهن داشتم، نوشتم…

بعد از نگارش به منزل این بزگوار زنگ زدم و ایشان درخواست کردم که برای خواندن متن فیلم همراه با ما باشند….

استاد بی دریغ پذیرفتند و دو روز بعد به استودیو سروش آمدند… همراه استاد، بخشی از متن توسط یکی از دختران همان خیریه هم باید خوانده می شد….

استاد ژاله علو به داخل استودیو رفتند.. و با آن سن و سال ایستاده متن را خواندند… و من محو صدای ایشون بودم….  بی نظیر بودند، هستند و خواهند بود…. آنقدر مسلط اجرا کردند که جای هیچ اصلاح و دوباره خوانی نبود…

بعد از خانم علو،  زهرا همان دختری که در خیریه آمده بود متن مربوط به خودش را خواند… و در بعضی موارد استاد علو ایشان را راهنمایی می کرد…

یادم هست که لحظات عجیبی بود… صدای خانم علو که آن متن زنده کرده بود.. صدای آن دختر که تنهایی را در زنگ صدایش می شد شنید… صدای استاد علو که چون کوه دماوند پر صلابت بود… صدا آن دختر که کنار استاد علو ایستاده بود ایستاده بود و غرق در شعف بود…. و من که با چشمانی اشکبار و بغضی در گلو آن صداهای جاودانه را ضبط می کردم…

این برنامه یکی از زیباترین لحظات زندگی ام بود…  و ارادت همیشگی من نسبت به ژاله علو اسطوره سینمای ایران و به معنای واقعی هنرمند هنرمند و هنرمند….

ژاله علو عزیز بی نهایت دوستت دارم…

محمد علی محراب بیگی

 

برای مطالعه درباره ژاله علو به صفحه ایشان در دایره المعارف چکاوا مراجعه کنید

 

استاد ژاله علو